جان مک میلان در کتاب سال 2002 خود، اختراع مجدد بازار، تاریخ طبیعی بازارها، مروری بر تحقیقات اخیر در مورد عملکرد بازارها ارائه می دهد. دیدگاه او تجربی است تا ایدئولوژیک زیرا او اقتصادهای سراسر جهان را بررسی می کند تا بفهمد چه زمانی بازارها کار می کنند و چه زمانی کار نمی کنند. برخی از نکات خلاصه در مورد عوامل حیاتی برای رشد اقتصادی برای سرمایه گذاران سهام با توجه به تنوع بین المللی مرتبط است، به شرح زیر:
کشورهایی که در آغاز قرن بیستم نسبتاً ثروتمند بودند، در بیشتر موارد به رشد خود ادامه دادند. کشورهایی که فقیرانه شروع کردند، از الگوهای رشد بسیار متفاوتی پیروی کردند. برخی از آنها بسیار سریع رشد کرده اند و برخی به طور پیوسته رشد کرده اند، اما برخی از فقیرترین آنها رشد کمی داشته اند یا اصلاً رشد نکرده اند.
به عبارت دیگر، شواهد کمی مبنی بر بازگشت ضعیف در ثروت ملت ها وجود ندارد. منطقی نیست که از عملکردهای برتر گذشته خودداری کنیم یا سرمایهگذاریها را در اقتصادهای عقب مانده متمرکز کنیم با این فرض که اولی به دلیل سقوط و دومی به دلیل عقبنشینی است.
«کشورهایی که توزیع درآمد برابر تری دارند به طور متوسط سریعتر از کشورهایی با شکاف درآمدی بیشتر رشد می کنند. در کشورهایی با نابرابری شدید، برعکس، نابرابری به خودی خود می تواند مانعی برای رشد باشد... یک دلیل این است که نابرابری گسترده باعث ناآرامی و بی ثباتی سیاسی می شود و به اقتصاد آسیب می رساند. دیگر اینکه در کشورهایی که هم فقیر و هم نابرابر هستند، تعداد زیادی از مردم در فقر شدید زندگی می کنند. فقرا نمی توانند از فرصت های سرمایه گذاری استفاده کنند. کارآفرینان بالقوه نمی توانند وام بگیرند یا سرمایه ای را که برای راه اندازی شرکت نیاز دارند پس انداز کنند. فرزندان فقرا توانایی پرداخت هزینه تحصیل را ندارند و بنابراین از مشاغل ماهر محروم می شوند. جایی که نابرابری شدید در فرصتها وجود دارد، رشد آهسته است زیرا بسیاری از استعدادهای کشور هدر میرود.»
در نتیجه، سرمایهگذاران بینالمللی میتوانند با جستجوی کشورهایی که فرصتهای اقتصادی را به طور گسترده در اختیار جمعیت خود قرار میدهند، شانس خود را افزایش دهند.
از صفحات 218-219:
"سرمایه گذاری - که به طور کلی شامل سرمایه گذاری در تجهیزات و ماشین آلات، در افراد از طریق آموزش، و در ایده ها از طریق تحقیق و توسعه تعریف می شود - مسیر مستقیم رشد است. همانطور که مطالعات آماری رشد نشان می دهد، کشورهایی که بیشتر در تجهیزات سرمایه گذاری می کنند سریعتر رشد می کنند. با این حال، سرمایهگذاری در ماشینهای هر چه بیشتر، در نهایت بازدهی رو به کاهشی را به دنبال دارد... این نشان میدهد که کشورهای فقیر باید سریعتر از کشورهای ثروتمند رشد کنند... اما اینطور نیست.
«کشورهای ثروتمند توانستهاند با پیشرفت فناوری از کاهش بازده سرمایهگذاری فیزیکی جلوگیری کنند. ایده های جدید و بهتر باعث فرار از محدودیت های رشد می شوند. علاوه بر این، یک کشور تنها در صورتی میتواند از ذخایر ایدههای جهان بهره ببرد که مردم خود را آموزش دهد... کشورهایی که هزینههای بیشتری برای آموزش هزینه میکنند، بهطور قابل توجهی سریعتر رشد میکنند.»
بنابراین، تمرکز سرمایهگذاریهای بینالمللی در کشورهای دارای سیستم آموزش عمومی قوی، ریسک را کاهش میدهد.
ادامه از صفحه 219:
سرمایهگذاری در ماشینها، افراد و ایدهها برای تضمین رشد کافی نیست. برای اینکه سرمایه گذاری مولد باشد باید به خوبی هدایت شود. برای این کار به بازار نیاز است…”
ما میتوانیم با محاسبه کسری از درآمد ملی که توسط دولت خرج میشود، مقیاسی از دامنه بازارها به دست آوریم... مخارج کلان دولت با رشد کم همراه است. دولتی که بیش از حد منابع اقتصاد را کنترل می کند، اقتصاد را کند می کند.
«دو معیار دیگر برای اتکای یک کشور به بازارها، باز بودن آن برای تجارت بینالملل و میزان توسعه بازارهای مالی آن است... موانع تجاری پایین… باعث تقویت اقتصاد داخلی کارآمد میشود. مطالعات رشد آماری این را تأیید میکند: کشورهایی که نسبتاً برای تجارت بینالمللی باز هستند تمایل به سرمایهگذاری بیشتر و رشد سریعتر دارند... بازارهای مالی اجازه ورود و رشد شرکتهای جدید را میدهند. مطالعات رشد آماری نشان می دهد که کشورهایی که بانک ها و بازارهای سهام قابل اجرا دارند تمایل به سرمایه گذاری بیشتر و رشد سریع تر دارند. همچنین، کنترل تورم بخشی از سلامت مالی است... تورم کمتر با رشد سریعتر ارتباط دارد.»
تمرکز سرمایهگذاریهای بینالمللی در کشورهایی با مخارج نسبتاً پایین دولت، موانع تجاری کم و سیستمهای مالی پایدار، ریسک را کاهش میدهد.
برای تکمیل بازارها، از صفحه 221:
«بازارها به طور خودکار باعث رشد نمی شوند. این کافی نیست که دولت از اقتصاد دور بماند و فقط کارها را به بازار واگذار کند. سرمایه گذاری بالا و پایدار مورد نیاز برای رشد بلندمدت به بیش از این نیاز دارد. شواهد آماری بیشتر نشان می دهد که یک کشور در صورتی رشد می کند که موسسات سالمی داشته باشد. در کشورهایی که از حقوق مالکیت مطمئن، قوانین قابل اجرا برای جلوگیری از فساد، قوانین قراردادی و ثبات سیاسی برخوردارند، رشد سریعتر است.
شواهد نشان میدهد که علیت از هر دو طرف پیش میرود: بیشتر این متغیرها هم رشد اقتصادی را هدایت میکنند و هم به دنبال آن هستند.
به طور خلاصه، از صفحات 221-222:
به طور خلاصه، متغیرهایی که اقتصاددانان دریافتهاند که با افزایش درآمد سرانه مرتبط هستند، در دو عنوان قرار میگیرند: سرمایهگذاری و مؤسسات. رشد اقتصادی نه تنها مستلزم این است که بازارها گسترده باشند، بلکه باید به خوبی طراحی شوند. به یک پلت فرم مستحکم نیاز است: مکانیسمهایی برای حمایت از حقوق مالکیت و قراردادها، بازارهای مالی قابل دسترس، محیط رقابتی برای شرکتها، محدودیتهای مخارج دولت، سیاستهای پایدار و تورم پایین برای محدود کردن عدم قطعیتهای انجام تجارت، و زیرساختهای عمومی کافی برای حمل و نقل و ارتباطات.. با توجه به این پلتفرم، بازارها باعث رشد می شوند.»
مشاوره CXO
عضو CXO شوید
به صدها مقاله تحقیقاتی سرمایه گذاری ممتاز و استراتژی های تجاری CXO دسترسی پیدا کنید